عاشورا 91
سلام نفس مامان مریم خوبی می خوام کمی از عاشورا 91برات بگم ممکنه بزرگتر بشی یادت برسلام نفس مامان مریم خوبی می خوام کمی از عاشورا 91برات بگم ممکنه بزرگتر بشی یادت بره نفس مامان از پارسال مامان انسی نذر داشت برای سلامتی تمامی جوجوهاش یه عاشورا روستا بابانقی (سیدان)ناهار دهی کنه مامان مریم ازطرفی خوشحال بود یاد کودکی خودم افتادم ازطرفی یاد شعر میرن آدمها که نه بابامهش ناصر نه باباامیر است مادر بزرگهام که دیگه نمی تون جائی برن ناراحت شدم نفس مامان من وشما روز تاسوعا بادایی پیام رستم آباد رفتیم وبابا نادر رفت ماسال خاله معصی بابچه هاش آنجا بودن قورمه سبزی خوشمزه ای درست کرده بود شماوپانیذ تاتونسیتن بازی کرد...
نویسنده :
مامان مریم
13:41