محمدمهدی جانمحمدمهدی جان، تا این لحظه: 17 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

نفس مامان مریم

عاشورا 91

سلام نفس مامان مریم خوبی می خوام کمی از عاشورا 91برات بگم ممکنه  بزرگتر بشی یادت برسلام نفس مامان مریم خوبی می خوام کمی از عاشورا 91برات بگم ممکنه  بزرگتر بشی یادت بره نفس مامان از پارسال مامان انسی نذر داشت برای سلامتی تمامی  جوجوهاش یه  عاشورا روستا بابانقی (سیدان)ناهار دهی کنه مامان  مریم ازطرفی خوشحال بود یاد کودکی خودم افتادم ازطرفی یاد شعر میرن آدمها که نه بابامهش ناصر نه باباامیر است مادر بزرگهام که دیگه نمی تون جائی برن ناراحت شدم نفس مامان  من وشما روز تاسوعا بادایی پیام رستم آباد رفتیم وبابا نادر رفت ماسال خاله معصی بابچه هاش آنجا بودن قورمه سبزی خوشمزه ای درست کرده بود شماوپانیذ تاتونسیتن بازی کرد...
27 آذر 1391

یه روز صبح کاری

سلام عزیزمامان یه روز صبح که مامان وبابائی می خواستیم بریم اداره لباستو تنت کردم مامان داشت وسائلتو آماده می کرد دیدم پسرمامان رو راحتی خوابیده چند تاعکس گرفتم ...
19 آذر 1391

تولدپایان شش سالگی

سلام نفس مامان ببخشید که اومدنم کمی طولانی میشه چون یه کمی گیر بودم ومدتی هم است که ناراحتی معده امانم رابریده نفس مامان ،دیروز تولدت بود ولی ماجشن نمی گرفتیم چون وفات حضرت محمدوامام جعفر صادق بودنفس مامان سایت نی نی وبلاگ محبت کرد عکس  گل پسر ماما ن رو به همره آهنگ تولدت مبارک روتوسایت نی نی وبلاگ زده بودند دستشون دردنکنه  نفس    مامان چون چشن نتونستیم بگیریم ولی شام  رفتیم بیرون اماپسرمامان جشن می خواست من وبابائی قول دادیم که یه جشن تولدی دیگر برات بگیریم چون نفس مامان باید مدرسه بره ومن بابائی یاد کودکی وخاطرات مدرسه رفتمان انداختی نفس مامان انشاالله برای تولد امام رضا تولد&n...
23 شهريور 1391
1